چرت و پرت نویسی!

چندشب پیش خوابم نمیبرد،یاد این جمله که یه جایی خونده بودم افتادم :

بعضى وقتا با صداى خودتون، اسم کوچیک خودتونُ صدا بزنین.

حالِ غریبیه!

بعد که اومدم امتحانش کنم حس کردم از دنیای ماوراء الطبیعه یکی داره دنبالم میگرده!

علاوه بر اینکه هیچ حس غریبی بر ما فایق نگشت،از ترس تا صبح چراغ روشن خوابیدیم!

مار نزنه به کمر اونی که این جمله رو نوشت!!

تا صبح خواب میدیدم یه قبیله جن (بسم الله .....) دنبالمن قراره از رو زمین محوم کنن،رییس قبیله شونم میخواد با من مزدوج شه!! :/


پ.ن:شمارو سر جدتون قبل اینکه یه چیزی بنویسین خودتون امتحانش کنین!ملت ما نخونده کپی پیست میکنن این وسط یکیم مث من پیدا میشه تا صبح لعن و نفرینتون میکنه!!


MasiRika
عشق آسمانی
:))))))
عشق آسمانی

از این عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این آب، نظر کن

آب، آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا، که دلت با دگران است


فریدون مشیری

ree raa
:))))) وای عالی بود! بذار امتحان کنم حالا که صبحه و شهر در امن و امان:))

بعدا نوشت: حس غریبیه!

تازه اینو امتحان کن ! اسم خودتو صدا بزن و بگو امروز چطوری!؟ پناه برخدا:))

به شخصه دیگه نمیتونم امتحانش کنم،به این باور رسیدم که جنای عزیز همین الان که ظهره هم میتونن دست در گردن من انداخته باشن و باهام وبو چک کنن! :/
جرعت این یکیو ندارم!!!!!!!میترسم یه صدایی بیاد که بگه : قربونت برم تو چطوری؟! D:


یه نفر
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
از حافظ فقط ادعای خواندنش به همه رسیده.

فک میکنم "!!" آخر بیت گویای همه چیز باشه دوست عزیز! :)

شیکسون (^_^)
:))
ما خونه قبلیمون جن داشتیم، گاهی حس میکردم به اسم کوچیک صدام میکنن :دی

منم  گذر یه سایه سیاهو بعضی وقتا حس میکردم قبلن! :دی

شکوه شب وروز
چی میگی:()

واقعیت متاسفانه! D:

شکوفه .
من روزی صد بار با انواع و اقسام الحان خودمو صدا می کنم.
فک کنم هنوز دیوونه نشدم:)))

یکم بگذره با خودت احساس راحتی میکنی اینطوری!!^^
راجب جمله دومت  اجازه دارم نظر دیگه ای داشته باشم؟!=))

بهار خادمی
من امتحان کردم.مامانم شنید گفت:«بهار خل شدی؟!»

تجربه ثابت کرده هیچیو واس اولین بار جلوی مامانا امتحان نکنی!!^_^ :))

بهار خادمی
اخ زدی وسط هدف!!یعنی مامانا مدال طلای نابود کردن هرچی انگیزه ست و ضایع کردن وزد حال زدن رو دارن:))همشم میخوان مثه خانوم با ادب باشیم://

مامان من که دیگه قانع شده که کاری از دستش برای تربیت درست من برنمیاد!بیخیالم شده!:)))

فَر یا
=))))) وای خدای من :)))))))))))))))
کامنتت رو خوندم اومدم چهارمین پست ! چه حس خوبیییییییییییییییییییییی بوووووود=))
چقدر زود گذشت،حس میکنم خیلی بیشتر اینا میشناختمت^ـ^♥

خیلیییییی..منم وقتی کامنتتو دیده بودم و یادش افتادم کلی ذووووق کردم!!:)
یه چیزی حدود 9 ماه...❤_❤

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کمی‌ از «منـ»ی که دوست داشتم باشم...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان