چالش عکس بچگی و این حرفا!!
ازونجایی که کلن از همه چی عقبم یخورده دیر اقدام کردم!!
راستیه که شبیه نارنگی خوشحاله منم!!
اون چپیه م که مث ملکه الیزابت تکیه داده به تخت و به سیل عظیم طرفداراش لبخند ژکوند تحویل میده...اونم منم!^^
ازونجایی که کلن از همه چی عقبم یخورده دیر اقدام کردم!!
راستیه که شبیه نارنگی خوشحاله منم!!
اون چپیه م که مث ملکه الیزابت تکیه داده به تخت و به سیل عظیم طرفداراش لبخند ژکوند تحویل میده...اونم منم!^^
این بچه هایی که چندوقته معلوم نیس کجا گم و گور میشن کار توئه پس!! -آیکون تفکر با دست زیر چونه!!-
:))))))
وی از فرط سنگینی قطع به یقین اگر اندکی دیگر بر روی تخت میماند آن را سوراخ مینمود!^_^
از اجتماع ایجاد شده عقب موندیم!^_^
یه ذره بود که! :دی
من بیشتر دلتنگتم داداش جان من!یه هفته ونصفی مونده فقط!! :)
جفتشونم عاشق توان! ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
چجوری میشه که نداشته باشی؟! :)
شاید تو آلبومای دور وبریا پیدا شه!:)