مردی تنها...یه ماه مونده به آغاز فصلی سرد!
اینجوری که هوا داره به درجه های زیر صفر نزول میکنه،
برای «زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد» بودن آدم نیازمند یه شلوار بگ میشه که بتونه زیرش دو سه تا شلوار پشمی رو هم بپوشه...
یه شال گردنم سه بار ۳۶۰ درجه بچرخونه دور چک و چونه ش،جنسیتشم قابل تشخیص نباشه...
پ.ن:به درجه ای از عرفان رسیدم...که هر قدبلندی رو تو کوچه خیابون میبینم حس میکنم خدا در حین خلقش واسش گل (gel)کم آورده بوده،قبل اینکه من خشک بشم یه مشت گل از رو سر من ورداشته چسبونده به اون...