تا حالا خودت جلوت وایساده؟!....
هوا داشت تاریک میشد،مدادمو گذاشتم لای کتابم و از رو صندلی بلند شدم که در اتاقمو باز کنم...
وقتی درو باز کردم و سرمو برگردوندم..روبروی در ،جلوی پنجره...دختریو دیدم که پشت به من وایساده بود..
یه پیراهن دکمه دار پوشیده بود...به تنش زار بود..آستیناشو تا آرنجش تا زده بود...حتی رنگشم با لباس من فرق نداشت!فقط بخاطر تار بودن تصویری که جلو چشمم بود یکم تیره تر به نظر میومد..
فقط چند ثانیه دیدمش...ولی تو همون چندثانیه ای که به لطف پلک زدنای پشت سر هم از جلو چشمام کنار رفت،موهای تیره شو دیدم که درهم و شلخته بافته شده بود...انگار همه موهاشو جمع کرده باشه جلوش و خودش جلوی آینه با بی حوصلگی بافته باشدش و بعد بفرستدشون عقب...
عجیب بود که حتی با ربان قرمزی ته موهاشو بسته بود که من موهامو!!...
منجمد شدن دستامو و متعاقبا بی حس شدنشونو به وضوح حس کردم...انقدر وحشت کردم که حتی نتونستم لب لعنتیمو وا کنم و اصوات نابهنجاری تولید کنم...شاید اگه کسی خونه بود و تنها نبودم لبام انقدر به هم قفل نمیشد!
فقط اونقدری همت کردم که خودمو بکشونم بیرون خونه و رو پله ها بشینم و از ترس دوباره دیدن خودم گریه کنم...با هجوم فکر چیزایی که یادم رفته بود...این که چندوقت پیش تو اتاق بودم و وقتی اومدم درو باز کنم دیدم در از داخل قفل شده و خواستم بازش کنم که کلید توش شکست...یا اینکه بعضی وقتا حس میکنم یکی تو دیوار اتاقم قدم میزنه...یا صداهایی که وقتی خونه تنهام میشنوم...
نمیدونم...
شاید اولین آدمی نباشم که خودشو از پشت دیده...شاید حتی کسایی بودن که خودِ دیگه شونو لمس کردن...
ولی باید بگم هیچ چیزی تو دنیا ترسناک تر از اینکه خودتو ببینی نیست...
از این ترسیدم که نکنه الان خود واقعیم نیستم و اونی که جلوی پنجره بود..."منـ"ـیه که تنهام گذاشته!!...
اگه دنیا همینقدر انتزاعیه که من خودمو جوری که هیچ وقت ندیدم ، ببینم...از کجا معلوم یه روز پا نشم و نبینم که دیگه"من" نیستم و دارم جای یه "من" دیگه زندگی میکنم؟!
از کجا معلوم که ما همیشه یه "من" ثابتیم؟...میترسم یکی بیاد جای من و بهم بگه از این بعد من جای تو میخوام "من" باشم...
من از دیدن دوباره ی خودم میترسم...خیلی میترسم!...
+نگین میگه بخاطر کم اعتقادیته...مامانم میگه بخاطر فیلم ترسناکاییه که همش میبینی و شب از ترسش خوابت نمیبره!...بابا میگه فشار درساته...باعث میشه توهم بزنی!..ولی خب هیچ چیزی قانعم نمیکنه!...