شاید ناتور...شاید دلقک...شاید کافه چی!
خوندن کافه پیانو شرط لازم و کافی برای خوندن ناتور دشت و عقاید یک دلقک محسوب میشه!ولی همینطور که برش واقفین خوندن دو تای دیگه بر مورد اول لازم هس ولی کافی نیس!یه ویژگی دیگه ای که باید داشته باشی اینه که قلم نویسنده رو از عقاید شخصیش جدا بدونی!
دلیل بی لطفی هایی که به کافه پیانو میشه هم همینه!.....حقیقتش فکر نمیکنم عملی بی شرمانه تر از این تو دنیا وجو داشته باشه که با جهت گیری سیاسی یه نویسنده کتاباشو به انتشارات برگشت بدی!!
باید اعتراف کنم انقدر به کافه پیانو عشق میورزم که وصیت میکنم یه نسخه از کتابشو بعد از مرگم باهام دفن کنن تا قبل اومدن نکیر و منکر،برای بار هزارم بخونمش و افسوس بخورم چرا بار اولی نیست که دارم این لعنتی رو ورق میزنم!
یجورایی فک میکنم فرهاد بن بست هانس و هولدنه!!فرهاد همون آدمه!!همون شخصیت!!ولی دیگه نه تو رفتاراش هانس خسته و عقل گریزو میبینی که تو همه ی خاطراتش عشقش به ماری پرسه میزد ، نه یاغی گریای هولدن 16 ،17 ساله ای که فکر میکنی وقتی بزرگ شه چقدر دوستداشتنی تر میشه!!
همونطور که فرهاد جعفری میگفت" که من هربار آن[عقاید یک دلقک] را خوانده ام پیش خودم گفته ام شرط میبندم که بُل یک نسخه از ناتور دشت را گذاشته کنار دستش و با خودش عهد کرده یکی بهترش را بنویسد..اما هیچوقتِ خدا هم این موضوع را به کسی نگفتم که یک وقت با خودش فکر نکند چون از روی دست ناتور دشت نوشته شده،پس چیز بی ارزشی ست.بلکه بهش گفته ام درست است که به خوشگلی ناتور دشت نیست،اما قصه محشری ست! " ،فک میکنم خودشم قبل نوشتن کافه پیانو همچین عهدی با خودش بسته باشه!شاید یکی از دلایلی که کافه پیانو رو به هولدن کالفیلد عزیزش تقدیم کرده هم همینه!:)
+عزممو جزم کردم واس انتشار همه ی پیشنویسام!!:)
پ.ن : اگه دیدین کوچتون خلوته و هوس شالاپ شالاپ پریدن تو گودال آب کردین،اول اطمینان حاصل کنین زیپ اون قسمت از کوله پشتیتون که گوشیتون توشه بسته باشه!!
در حال حاضر یک عدد بی گوشیِ بدبخت هستم که تا 4ماه آینده رو باید در خلأ ارتباطات بگذرونم تا کنکورمو بدم!:)
پ.ن 2:ازون دست آهنگای قدیمیِ دوسداشتنیِ بی مناسبت!:)
ای غم به من چه ها نکردی....تو هم به من وفا نکردی