مشو شیرین پرست ار می پرستی... که نتوان کرد با یک دل دو مستی!
وقتی راجب یک جفت کفتر عاشق حرف میزنین و برای مثالش لفظ "شیرین و فرهاد"و به کار میبرین ،خود نظامی دلش میخواد به شخصه از گور در بیاد تک تک کتاباشو از دست ملت در بیاره جمیعن از پهنا بکنه تو حلقتون!!
یه فحش ناجورم به سر تا پاتون بکشه و قهرکنه بره تو قبرش،روز قیامتم از توش در نیاد!
در این حد که هرچقدرم فرشته ها بیان صداش کنن که حکیم ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤید پاشو برو کارنامه اعمالتو بگیر مهرش خشک شده بگه نوموخوام!!
نه جدن خود شما بودین حاضر میشدین خسروی پادشاه،به این سنگین رنگینی -که شاعر در مدحش میفرماید: قد و بالای تو رعنا رو بنازم - رو ول کنین بیاین عاشق جوانکی جلف و بیعار و گستاخ بشین که تا بهش میگین "من مُلدم" و قبل اینکه پاشین بگین "دولوخ گفتم نمُلدم " خودشو زرتی از کوه پرت میکنه پایین؟!نه مرگ من حاضرین؟!؟
پ.ن:
لبهایم را میخندیدی....چشمانم را میباریدی....در رویایت میچرخیدم....آوازم را می رقصیدی...
+تو صداتون چی میریزین که مشت مشت قرص آرامبخشه؟!...