شبحی در واپسین دم عصرگاه!
مثلن بگم... من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداختی؟
#سعدی
+حالا درسته اویی وجود نداره که از فکرش کنج عزلت بگیرم و به خودم نپردازمو هپل و پریشان زلف واس خودم تو خونه چرخ بخورم و برحسب اتفاق اون او دلشم به کسی پرداخته باشه خبر مرگش!!-_-
ولی خب عذرتقصیری باید میبود به درگاهتون بابت آشفتگیظاهریم!^_^
پ.ن:خوبی ورداشتن کد امنیتی اینه که راه به راه واس پستای قدیمیت هرزنامه میاد!وقتی میری تو هرزنامه اسم پستاتو میبینی و میفهمی چقــــــــدر پستای قدیمیتو بیشتر دوس داشتی!!یه روزیم میرسه که همه ی پستای سیاسی و درددل گونه و احساسی طور و غیره رو حذف میکنی و خودت میمونی و حوضت! :)
کد امنیتیاتونو وردارین!:)