به یک دزد امین نیازمندیم
این آمریکاییا و فرانسویا و اسپانیاییا و کلا خارجیا خیلی خوبن...تو فیلماشون نشون میده مثلا بعد ۷۰،۸۰ سالی که از عمرشون میگذره،میرن از یه گنجه ای چیزی یه آلبوم خاک گرفته ی قدیمی رو در میارن،بعد خیلی رمانتیک طور عکسای خونوادگی زیباشونو نگاه میکنن دست میکشن روش، اشک گوله گوله از چشاشون سرازیر میشه و یه قطره به صورت اسلوموشن درست میفته رو صورت خندون خودشون تو عکس و ترررق و هر ذره ای به سمتی...
بعد من هرچقد فکرمیکنم نمیتونم همچین صحنه ای رو تو آینده ی خودم متصور شم!البته این نه فقط مشکل من،بلکه مشکل بیش از نیمی از جمعیت زنان ایرانه!
شما فک کن در آینده...با گیسوانی سفید شومینه رو روشن میکنی میشینی رو از این صندلی گهواره ایا که جلو عقب میره،دفتر دستک و آلبومو در میاری و نوه تو صدا میکنی که عکسای دوره ی نوجوونیتو نشونش بدی...
-این مامانمه...این بابامه....این داداشمه...(بعد اشاره میکنی به یه کپه سیبیل که یه گوشه عکسه) اینم منم!!
-این که مرده مامانبزرگ!سیبیل داره! -نه گلم!اون منم! -تغییر جنسیت دادی؟! -نه! -پ چرا سیببل داری؟! -تو دوره ی ما جزو مایملک اجباری محسوب میشده!اگه نداشتیم نمره انضباطمونو کم میکردن! -یعنی هر صبح میومدن چک میکردن که یه بار یه تار ازش کم نشده باشه؟! -آره! -مامانبزرگ چیزی زدی؟!:|
بعد شما اجازه نداشتی با پشت دست بکوبونی دهنش؟!حق نداشتی با رنده ی کند ریز ریزش کنی اون لحظه؟!واقعا که این بچه های صده ی ۱۴۰۰ای موجودات عجیبین...
مشکل بعدی اینه که هیشکی به ما یاد نداده بود چه ژستی مناسب چه سنوچه مکان و چه موقعیتیه!یکی نبود بگه این ژستی که کف دستاشونو میچسبونن به هم میذارن یه سمت صورتشون سرشونو خم میکنن که مثلا من لا لا،برای بچه ی نهایتا ۳،۴ساله تعبیه شده،نه تو ی خرس گنده ۱۳،۱۴ساله!یا مثلا این لب غنچه کردن و بوس فرستادن سمت دوربین ،با سیبیل اصلا چیز قشنگی از آب در نمیاد!
از طرفی خب امکانات الان که نبوده،شونصد تا عکس بگیری یدونه شو که خوب افتادی بذاری پروفایلی جایی...دوربین داشتیم با نهایت جایگیری فیلم ۳۶تایی!که انگار یکی یه جایی تو خاک فحش کاشته بود واسه اونی که نگاتیوو تموم کنه!واسه همین هیشکی جرئت نمیکرد تو یه موقعیت از ۵،۶تا بیشتر عکس بگیره...تو همونا اگه خوب افتادی که عکست میرفت تو آلبوم و موندگار میشدی...ولی اگه حواست نبود و دهنت مث گراز باز بود یا در حالت نامعقولی وایساده بودی....متاسفم اما بازم عکست میرفت تو آلبوم و در اذهان نسل های آینده ی خونواده با همون شمایل موندگار میشدی...دیگه همینه دیگه...عکس نیکوگر بماند ز آدمی و اینا!
بابای منم اینطوری نبود که اگه ببینه تو یه عکسی بد افتادی بندازتش سگ بخوره...اگه خود خدائم میومد دست بابارو میفشرد که بیا جوونمردی کن این عکسه رو بده من هیزم جهنمش کنم،عیبه دخترت شبیه وزق افتاده توش،بابای من بازم به روی خودش نمیاورد و با چسب دوقلو میچسبوندش به آلبوم و میگفت میمونه حالا تو آلبوم موقتا!بعدا یه عکس دیگه جاش میذارم!...دیگه با معنای موقتم که همتون آشنایی دارین!..
امیدوارم اگه دزدی چیزی میزنه به خونمون،اول از همه این آلبومارم ورداره ببره با خودش..
اسیر شدیم بخدا...
پ.ن : دور همیم یه آهنگم گوش بدیم!
وسط قلبم(زنده)...شاهکار بینش پژوه